سلامت روان مردان، مرد بودن کافی نیست
تحقیقات از سراسر دنیا نشان میدهد با وجود اینکه احتمال تمایل به خودکشی در مردان بیشتر از زنان می باشد، اما مردان برای دریافت مشاوره و صحبت در خصوص سلامت روان خود با دشواری مواجهاند و این مساله برایشان بسیار سخت است.
در ادامه به بررسی این مساله پرداخته می شود که چگونه میتوان این مشکل را حل کرد؟ چه عاملی بر روی سلامت روان مردان اثر دارد و چرا کمک خواستن برای مردان سخت است؟
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال ۲۰۱۸، در کشورهای پر درآمد، مردان سه برابر بیشتر از زنان خودکشی میکنند.
نهاد سلامت روان آمریکا که یک مجموعه غیرانتفاعی است با استناد بر دادههای مرجع، نشان میدهد هر سال بیش از ۶ میلیون مرد در آمریکا علائم افسردگی را تجربه میکنند و بیش از سه میلیون مرد نیز اختلال اضطراب دارند.
موسسه ملی بهداشت روان امریکا (The National Institute of Mental Health: NIMH)، گزارش میدهد که مردان کمتر از زنان، حمایتهای رسمی مرتبط با سلامت روان را در سال گذشته دریافت کردهاند.
متاسفانه پدیده خودکشی در ایران نیز رو به رواج است. از نظر رواج خودکشی، ایران در جایگاه سوم در بین کشورهای اسلامی و در رتبه 154 ام جهان، قرار دارد.
طبق گفته ی مدیر برنامه پیشگیری از خودکشی دفتر سلامت روان وزارت بهداشت ایران، میزان آمار خودکشی در هر سال، 5% بیشتر از سال گذشته است. آمار خودکشی در سه ماهه اول سال 1399، افزایش معناداری نسبت به سه ماهه سال قبل داشته است. (23% افزایش)
اطلاعات این مقاله برگرفته از آخرین مقالات علمی روز سایت های معتبر (۲۰۲۰) می باشد.
اویرو در خصوص مسائل پزشکی و سلامت به غیر از مقاله ی درج شده هیچگونه مشاوره ای ارائه نمی دهد.
انگ اجتماعی و سلامت روان در مردان
سازمان جهانی بهداشت در گزارش سال ۲۰۱۸ خود تاکید نمود که انگ فرهنگی و اجتماعی که در رابطه با مشکلات سلامت روان وجود دارد، یکی از مهمترین موانعی است که باعث میشود مردم نتوانند درخواست کمک کنند. این انگ زدن و بدنامسازی در بین مردان بسیار بیشتر است.
بیماریهای روانی در بین مردان، یک نگرانی در زمینه بهداشت عمومی است که توجه میلیون ها نفر را به خود جلب کرده و در رسانه های مختلف، با نام ” اپیدمی خاموش (بیماری همه گیری خاموش)” توصیف می گردد.
در همین رابطه تحقیقی توسط دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور کانادا در سال ۲۰۱۶ در مجله Canadian Family Physician منتشر شد.
نویسندگان این تحقیق توضیح میدهند که تفکرات قدیمی در مورد جنسیت، احتمالاً یکی از دلایل ایجاد مشکلات بهداشت روان در مردان و تاخیر در ارائه کمکهای حرفهای در زمینه درمان این مشکلات می باشد.
تحقیق دیگری که در سال ۲۰۱۶ در ژورنال سلامت روان کانادا منتشر شد، نشان داد که در یک نظرسنجی ملی، از بین ۵۴۱ پاسخدهنده بدون تجربه مستقیم افسردگی یا افکار خودکشی، بیش از یک سوم آنها تایید کردهاند که نوعی اعتقاد به بدنامی برای مردان در مورد بیماریهای روانی وجود دارد.
در بین این گروه، مردان بیشتر از زنان تفکراتی شبیه این داشتند که:
من به سیاستمدار مردی که قبلا افسرده بوده، رای نمیدهم.
یا مردانی که افسردگی دارند اگر بخواهند میتوانند از آن خلاص شوند.
در بین ۳۶۰ پاسخدهندهای که تجربه مستقیم افسردگی یا افکار خودکشی داشتند، مردان بیشتر از زنان اعلام کردند که از دریافت کمک برای حل مشکل خود خجالت میکشند.
یکی از شرکتکنندگان اذعان داشت برای مردان راحت نیست که در مورد مشکلات سلامت روان خود حتی با همسالانشان صحبت کنند. صحبت کردن در مورد مشکلات روانی چیزی نیست که مردان بتوانند به راحتی انجام دهند به خصوص در محیط های اجتماعی.
موانع بیشتر برای مردان رنگینپوست و قومیت های مختلف
بصورت کلی و براساس تحقیقات، مردان رنگین پوست و یا کسانی که از نژاد و گروههای قومی متفاوتی هستند، در مورد مراقبت از سلامت روانی خود با چالشهای بیشتری مواجه می باشند.
تاثیرات این اختلافات در سلامت روان افراد رنگینپوست و گروههای قومی و نژادی مختلف، مضاعف است.
علاوه بر انگ اجتماعیِ رفتار کمکجویانه از طرف مردان که باعث پنهان کردن مشکلات روانی میشود، مردان رنگینپوست و قومیت های مختلف، بیشتر در معرض انزوا و مشکلات سلامت روان قرار می گیرند.
این چالشها میتواند به خشونت و پرخاشگری منجر شود که به دنبال آن منجر به انگ اجتماعی دیگر و در نتیجه استمرار این چرخه معیوب گردد.
مردان ممکن است علائم متفاوتی داشته باشند
به گفته متخصصان، مردان و زنان در مشکلات روانی یکسان، ممکن است علائم متفاوتی را تجربه کنند.
این مساله ممکن است تا حدودی یک «اثر جانبی» ناشی از نظرات و دیدگاههای متفاوت آنها در رابطه با سلامت روان باشد. به عنوان مثال، متخصصان NIMH توضیح میدهند که برخی مردان مبتلا به افسردگی، احساسات خود را پنهان کرده و ممکن است عصبانی، زودرنج یا خشن به نظر برسند، در حالیکه بسیاری از زنان، غمگین به نظر رسیده و ابراز غم و اندوه میکنند.
برخی از علائم افسردگی، فیزیکی است همانند تپش قلب، مشکلات گوارشی یا سردرد و مردان بیشتر به خاطر علائم فیزیکی به پزشک مراجعه میکنند نه علائم احساسی.
خوددرمانی با الکل و سایر مواد، یکی از علائم رایج افسردگی در مردان است که میتواند باعث تشدید مشکلات روانی و افزایش ریسک ابتلا به بیماریهای روانی شود.
در این خصوص آنچه اهمیت دارد آن است که متخصصان سلامت روان چگونه میتوانند به مردان کمک کنند که راحتتر حمایتهای درمانی جهت مشکلات سلامت روانی خود را دریافت نمایند؟
آموزش بهتر در مورد سلامت روان
اولین قدم برای پرداختن به این موضوعات، تقویت آموزش در رابطه سلامت روان است.
در این خصوص محققان بر اهمیت شکستن تابوها و از بین بردن تفکرات سنتی مردان در مورد خودکشی و افسردگی تاکید میکنند و میگویند این کار باید از طریق کمپینها در سراسر کشور با شکستن تابو و انگهای اجتماعی انجام گردد.
همچنین کمک به مردان جهت تغییر ایده و نگرش خود در رابطه با دریافت کمک و پشتیبانی در حل مشکلات و نقاط ضعف خود، یک اقدام ضروری در حفظ یک جنبه از وضعیت سلامتی است که به اندازه سایر جنبه های سلامتی اهمیت دارد.
یکی از شرکتکنندگان در تحقیق MNT میگوید:
یکی از بخشهایی که نیاز به پیشرفت دارد، آموزش است. من در کودکی مشکلات روانی داشتم تا زمان نوجوانی که در مورد مشکلات روانی مادر و پدربزرگم اطلاع پیدا کردم و متوجه شدم که به من منتقل شده است. به عنوان یک کودک، احساس اضطراب و افسردگی بدون دلیل خاص، بسیار وحشتناک است و علائم من را بدتر میکرد. نمیدانستم چه عاملی باعث میشود که از گفتن آن خجالت بکشم و به کسی نمیگفتم چه مشکلی دارم. مطمئن نیستم ولی اگر آموزش کافی در مورد سلامت روان در کودکی به من داده میشد، علائمی که داشتم من را نمیترساند، راحتتر در مورد آن با والدینم، معلمان و مراقبان بهداشتی، صحبت میکردم.»
براساس ادعای محققان UBC، یک گام دیگر در زمینه پشتیبانی بهتر از مردان، «تغییر چشم انداز» مراقبت از بهداشت روان با ارائه برنامههای مبتنی بر جامعه می باشد که به مقابله با عوامل خطرساز مشکلات سلامت روان همانند احساس انزوا در افراد مسن کمک می کند.
تا زمانی که گروههایی مانند مردان رنگین پوست یا افراد با قومیت های گوناگون قومی و نژادی به حاشیه رانده میشوند، هیچ مداخلهای به نتیجه نمیرسد.
دکتر مارتینز با اشاره به گزارشی از سال 2014، بر اهمیت رویکردهای جامعهمحور نیز تأکید دارد.
وی می گوید: «انگ اجتماعی وقتی محکوم میشود که مردان و پسران، خودمراقبتی در مورد سلامت روان را از پدران، برادران، معلمان، رهبران دینی و دوستانشان الگوبرداری کنند.»