آیا شکر و مواد قندی، کودکان را بیش فعال میکند؟
هایپر اکتیو – بیش فعالی کودکان – اختلالی است که سبب عدم پایداری تمرکز و توجه کودکان می شود. آیا شکر و مواد قندی در بیش فعالی کودکان تاثیر دارد؟ این مقاله را بخوانید.
مقدمه
بیش فعالی کودکان (هایپر اکتیو)، اختلالیست که کودکان از لحاظ هیجانی تحریک پذیر و خشن بوده و دارای پایداری در تمرکز و توجه به کارها، فعالیت ها و بازی ها نمی باشند.
آنچه کودکان بیش فعال را از سایرین جدا می کند، این است که آنها بدون هدف ناآرامند، بدون وقفه می دوند، تکان می خورند و جنب و جوش دارند. آنها در زمینه تمرکز و توجه دارای مشکل هستند.
هنگامی که کودکان در غذاهای قندی افراط می کنند، ناآرام می شوند و این واقعیتی است که اکثر والدین می توانند تصدیق کنند.
در این مبحث ویژه، بررسی میکنیم که آیا این نقل قول رایج، دارای ریشه علمی است یا خیر.
آیا شکر و مواد قندی، کودکان را ناآرام میکند؟
آیا مصرف مواد قندی احتمال هایپر اکتیو (بیش فعالی کودکان) را افزایش میدهد؟
دادهها میگوید احتمالا اینطور نیست.
این حقیقت شاید باعث تعجب همه کسانی شود که در یک دورهمی کودکانه که پر از خوراکی شیرین است، شرکت کرده اند.
ببینیم آیا شواهدی برای رد این ادعا وجود دارد؟
اثر شکر و مواد قندی در بیش فعالی کودکان (هایپر اکتیو)
این سوال که آیا شکر در رفتار کودکان تاثیر میگذارد یا نه، در دهه 1990 شکل گرفت و به دنبال آن تحقیقات زیادی انجام شد.
در سال 1995، JAMA، متاآنالیزی را منتشر کرد که یافتههای 23 آزمایش در 16 مقاله علمی را جمع بندی کرده بود.
نویسندگان این مطلب، فقط تحقیقاتی را در نظر گرفته بودند که در آن از دارونما استفاده شده بود و شرکت کنندگان از آن اطلاع نداشتند.
یعنی کودکان، والدین و معلمان درگیر نمیدانستند که چه کسی قند و چه کسی دارونما دریافت کرده است.
محققان پس از تجزیه و تحلیل دادهها نتیجه گرفتند:
« متاآنالیز مطالعات گزارش شده تاکنون، نشان داد که قند (به طور عمده ساکارز) بر رفتار یا عملکرد شناختی کودکان تأثیر نمیگذارد.»
با این حال، محققان اشاره کردهاند که نمیتوانند احتمال تاثیرات کوچک را نادیده بگیرند و توضیح می دهند که مطالعات بیشتری در مقیاس بزرگ مورد نیاز است.
همچنین این احتمال وجود دارد که برخی از کودکان پاسخ متفاوتی به قند بدهند.
با این حال، به طور کلی، دانشمندان خاطرنشان کرده اند که مطمئناً تا اندازه ای که بسیاری از والدین گزارش می دهند، مصرف قند تأثیری بر رفتار کودک ندارد.
آیا بعضی از کودکان نسبت به قند حساس تر هستند؟
برخی والدین بر این باورند که فرزندشان به قند حساس است.
** برای بررسی این مطلب، یک گروه از محققان دو گروه از کودکان را با هم مقایسه کردند:
– 25 کودک 3 تا 5 ساله عادی
– 23 کودک 6 تا 10 ساله که والدین، آنها را به عنوان حساس به قند توصیف کردهاند.
هر خانواده، سه رژیم غذایی آزمایشی را به طور نوبتی و هر کدام به مدت سه هفته دنبال کردند.
رژیم های غذایی شامل:
1- سرشار از ساکارز، بدون شیرین کننده های مصنوعی
2- کم ساکارز، اما همراه با آسپارتام به عنوان شیرین کننده
3- کم ساکارز، اما با ساخارین – دارونما – به عنوان شیرین کننده
همانطور که نویسندگان توضیح میدهند، این مطالعه شامل آسپارتام است، زیرا آسپارتام نیز به عنوان «دلیل احتمالی بیش فعالی و سایر مشکلات رفتاری در کودکان در نظر گرفته شده است.»
هر سه رژیم غذایی عاری از رنگ غذایی مصنوعی، مواد افزودنی و مواد نگهدارنده بودند.
دانشمندان هر هفته رفتار و عملکرد کودکان را ارزیابی میکردند.
پس از تجزیه و تحلیل، محققان نتیجه گرفتند:
«برای كودكانی كه به عنوان حساس به قند توصیف شدهاند، در هیچیك از 39 متغیر رفتاری و شناختی بین سه رژیم غذایی، تفاوت معناداری وجود نداشت.
برای كودكان پیش دبستانی، فقط 4 مورد از 31 معیار در بین سه رژیم غذایی، متفاوت بوده است و هیچ الگوی ثابتی در تفاوت های مشاهده شده وجود نداشت. »
** در سال 2017، یک مطالعه مرتبط در ژورنال بین المللی علوم غذایی و تغذیه منتشر شد.
محققان تأثیر مصرف قند در خواب و رفتار 287 کودک 8 تا 12 ساله را بررسی کردند.
دانشمندان اطلاعات را از پرسشنامه فراوانی مواد غذایی و پرسشنامه های جمعیتشناختی، خواب و رفتار جمع آوری کردند.
در کمال تعجب، 81% از کودکان، بیش از مصرف توصیه شده روزانه، قند مصرف می کردند.
با این وجود محققان به این نتیجه رسیدند که مصرف کل قند به مشکلات رفتاری یا خواب مربوط نمی شود و بر رابطه بین این متغیرها تأثیر نمیگذارد.
با در نظر گرفتن این یافته ها، به نظر می رسد که اگر شکر بیش فعالی را تحت تأثیر قرار دهد، تأثیر آن زیاد نیست و در اکثر کودکان توسعه نمییابد.
چرا این ایده هنوز ادامه دارد؟
برخی از خوانندگان ممکن است بپرسند «اگر شواهدی علمی وجود ندارد که نشان دهد قند باعث افزایش بیش فعالی کودکان (هایپر اکتیو) میشود، چرا باعث افزایش بیش فعالی در فرزندان من شده است؟
یک علت ممکن است ناشی از انتظارات والدین باشد.
مطالعهای که این نکته را تأکید میکند در ژورنال روانشناسی کودکان غیرطبیعی در سال 1994 منتشر شد.
محققان 35 پسر 5 تا 7 ساله را زیر نظر گرفتند که مادرانشان، آنها را از نظر رفتاری «حساس به قند» توصیف میکردند.
کودکان به دو گروه تقسیم شدند. همه آنها دارونما دریافت کردند که آسپارتام بود.
به نیمی از مادران گفته شد که فرزندانشان دارونما دریافت کردهاند و به بقیه گفته شد که مقدار زیادی قند دریافت کردهاند.
دانشمندان از مادران و پسران در حال تعامل با یکدیگر فیلمبرداری کردند و از آنها درباره تعامل پرسیدند.
محققان آنچه را دیدند توضیح میدهند:
مادران در شرایط احتمال تاثیر قند، فرزندان خود را بسیار پر تحرک تر ارزیابی کردند.
مشاهدات رفتاری نشان داد که این مادران با حفظ نزدیکی جسمی و همچنین نشان دادن گرایش به انتقاد، نظارت و گفت و گو با پسران خود، نسبت به مادران گروه کنترل، روی فرزند خود کنترل بیشتری اعمال کردند.
همچنین، رسانهها در زنده نگه داشتن این افسانه نقش دارند.
از کارتون گرفته تا فیلمها، اصطلاح sugar rush به معنای بیش فعالی وارد مکالمات رایج شده است.
عامل دیگر، شرایطی است که در آن به کودک، قند اضافی داده میشود.
سناریوی کلاسیک در مورد این باور عمومی، اتاق پر از کودک در یک جشن تولد است. در این محیط، آنها بدون توجه به شیرینی های مصرفی، به خاطر لذت بردن و سرگرمی در کنار هم، فعالیت بیشتری نشان می دهند.
به همین ترتیب، اگر آب نبات به عنوان جایزه یا خوراکی خاص مهمانیها در نظر گرفته شود، ممکن است همین واقعیت ساده دریافت یک پاداش خوشمزه، برای تولید رفتارهای بیش فعالانه کافی باشد.
این ایده از کجا آغاز شد؟
در رابطه با اثرات سلامتی قند، به طور گسترده در طول قرن گذشته بحث شده است.
حتی امروزه، تحقیقات زیادی برای درک جزئیات کامل از قدرت این ماده شیمیایی شیرین بر سلامت انسان اختصاص یافته است.
در سال 1947، Theron G. Randolph، مقاله ای منتشر کرد که در مورد نقش آلرژی های غذایی در خستگی، تحریکپذیری و مشکلات رفتاری در کودکان صحبت می کرد.
وی حساسیت به قندهای ذرت یا شربت ذرت را علت «سندروم تنش – خستگی» در کودکان توصیف کرد که علائم آن شامل خستگی و تحریک پذیری است.
در دهه 1970، قند به دلیل هیپوگلیسمی واکنشی یا عملکردی – به عبارت دیگر، افت قند خون به دنبال یک وعده غذایی – مقصر شناخته شده است – که میتواند باعث علائمی مانند اضطراب، گیجی و تحریک پذیری شود.
این دو تئوری برجسته بر این عقیده تأکید داشتند که رفتار کودکان با مصرف قند تأثیر منفی میپذیرد: این یک واکنش آلرژیک یا پاسخی به هیپوگلیسمی* است.
* هیپوگلیسمی به کاهش غلظت قند خون کمتر از 70 میلیگرم در دسیلیتر گفته می شود.
با این حال، هیچ کدام از تئوری ها با دادههای علمی پشتیبانی نمیشوند.
یکی دیگر از توضیحات غیرمستقیم این است که میان وعدههای قندی باعث ایجاد افزایش ناگهانی مختصر در قند خون میشود، اثری به نام هیپرگلیسمی**.
** هیپرگلیسمی به افزایش بیش از حد غلظت قند خون گفته میشود.
با این حال علائم هایپرگلیسمی شامل تشنگی، تکرر ادرار، خستگی، تحریک پذیری و حالت تهوع است و بیش فعالی را شامل نمی شود.
در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 میلادی، علاقه جدیدی به نظریه ارتباط قند و بیش فعالی کودکان (هایپر اکتیو) شکل گرفت.
به نظر می رسید تعدادی از مطالعات نشان داده است که کودکانی که بیش فعال بودند قند بیشتری مصرف میکنند.
با این حال، این مطالعات مقطعی بود به این معنی که آنها جمعیتی از کودکان را در یک مقطع زمانی مطالعه میکردند.
همانطور که نویسندگان متاآنالیز ذکر شده در بالا توضیح میدهند، از این یافته ها، نمی توان فهمید که آیا قند باعث بیش فعالی میشود یا اینکه بیش فعالی باعث افزایش مصرف قند میشود.
تحقیقات ادامهدار
از دهه 1990، مطالعاتی که در مورد میزان بیش فعالی کودکان (هایپر اکتیو) و قند وجود داشته، به پایان رسیده است و اکثر کارشناسان این پرونده را بسته اند.
با این حال، در یک دامنه، مطالعات ادامه یافته است.
برای اکثر قریب به اتفاق کودکان، قند باعث بروز بیش فعالی نمیشود، اما هنوز تحقیق برای یک گروه از جوانان ادامه دارد:
کسانی که دارای اختلال کمتوجهی – بیشفعالی (ADHD) هستند.
دانشمندان از دو زاویه به این موضوع نزدیک شدهاند.
1- برخی از تحقیقات این سوال را مطرح میکنند که آیا رژیم غذایی با قند بالا میتواند خطر ابتلا به ADHD را افزایش دهد؛
2- در حالی که برخی دیگر بررسی میکنند که آیا قند میتواند علائم ADHD را در کودکان با این بیماری تشدید کند.
در اولین دوره تحقیق، مطالعهای که در سال 2011 منتشر شد، که 107 دانش آموز کلاس پنجمی را بررسی کرد و «هیچ ارتباط معنی داری» بین حجم کل قند ساده مصرفی از میان وعدهها و پیشرفت ADHD نیافت.
به دنبال تأثیرات طولانی مدت، یک بررسی منظم و متاآنالیز منتشر شده در ژورنال اختلالات عاطفی در سال 2019، «شواهد ارتباط بین الگوهای رژیم غذایی و ADHD » را ارزیابی کرد.
نویسندگان نتیجه گرفتند که:
«رژیم غذایی پر از قند و چربی اشباع شده، باعث افزایش خطر ابتلا به ADHD شده و رژیم غذایی غنی از میوه و سبزیجات، محافظت کننده است.»
با این حال، آنها اذعان میکنند که شواهد این تحقیقات، عموماً ضعیف بوده است.
به عنوان مثال، از 14 مطالعهای که بین رژیم غذایی و ADHD رابطه پیدا کرده است، در 10 مورد از آنها از یک طرح مقطعی یا کنترل موردی استفاده شده است که هر دو مشاهده ای هستند و میتوانند دارای مشکلات روش شناختی باشند.
مطالعات مقطعی نمیتواند علت و معلول را مشخص کند زیرا شیوع هر دو را در همان زمان مشخص، بررسی میکنند.
تحقیقات به شیوه كنترل موردی، شواهد محكم تری را ارائه میدهند، زيرا آنها بعد از كار كردن روی افرادی كه مشکل خاصی دارند، به علل بالقوه يا ریسک فاکتورها نگاه میكنند.
سپس محققان وقوع ریسک فاکتورها را در گروه مشابهی از افراد که مشکل مورد نظر را ندارند، بررسی میکنند.
با این حال، اطلاعات در مورد دلایل بالقوه میتواند تحت تاثیر تعصب حافظه باشد – به عنوان مثال، افراد مبتلا به ADHD ممکن است بیشتر از دیگران گزارش دهند که رژیم غذایی قندی دارند زیرا این ارتباط بین قند و بیشفعالی، انتظار میرود.
نویسندگان متاآنالیز نکته مهم دیگری را هم بیان میکنند:
شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه افراد مبتلا به ADHD بیشتر از افرادی که فاقد آن هستند، دچار پرخوری میشوند.
این ممکن است بدان معنی باشد که افزایش مصرف مواد غذایی که شبکه های پاداش در مغز را فعال می کند، مانند میان وعده های شیرین، ممکن است نتیجه ADHD باشد نه عاملی که خطر ابتلا به ADHD را افزایش میدهد.
سخن آخر
به نظر میرسد، قند در اکثر موارد باعث هایپر اکتیو (بیش فعالی کودکان) نمیشود. در آینده، ممکن است تحقیقات گسترده تر و طولانی تر، تاثیرات اندکی را کشف کنند، اما شواهد موجود نشان میدهد که این ارتباط یک باور عمومی است.
با این حال، این واقعیت، خطر رژیم غذایی پر قند در ابتلا به دیابت، افزایش وزن، خراب شدن دندان و بیماریهای قلبی را نفی نمیکند.
نظارت بر میزان مصرف قند کودکان و بزرگسالان، هنوز برای حفظ سلامتی مهم است.